اراذل سبز سبز

ما هستیم... سبزتر از همیشه... می خواهیم... پس می مونیم

اراذل سبز سبز

ما هستیم... سبزتر از همیشه... می خواهیم... پس می مونیم

دوست

سلام! 

اینبار می خواستم بیام و از خواب بنویسم. اما نشد! رفتم و به وبلاگ چند تا از دوستا سر زدم. همه در مورد دوستی نوشته بودن! 

جالب نیست که همه تو یه برحه‌ای از زمان به یاد دوستی افتادیم؟! 

دقیق یادم نیست که تو وبلاگ کدوم یکی از دوستا نوشتم که به نظر من: آدمها تنها به دنیا میان٬ تنها زندگی می‌کنن و تنها هم می‌میرن. اما برای یه مدت کوتاه یا طولانی٬ کنار آدمای دیگه قرار می‌گیرن تا از هم چیزایی که باید یاد بگیرن! 

همه ی من برای تکامل پا توی این دنیا گذاشتیم و چقدر خوبه که تمام سعی‌امون رو بکنیم تا این تکامل رو هر چه زودتر به سرانجام برسونیم. 

وقتی یه تیکه اسفنج رو می‌ندازی تو ظرف آب٬ تمام آبو به خودش می‌کشه! 

اما نکته اینه که یادمون بمونه تو دوستیامون مثل اسفنج نباشیم٬ حتی مثل آبم نباشیم.  

دوستی زمانی که قشنگه که پارچه رو تو ظرف آب بندازی تا بیشتر از ظرفیت خودش آب رو نکشه و حتی اگه اون رو تو آبی که روی زمین ریخته بندازی٬ بتونی آب رو جمع کنی و دوباره تو ظرف بریزی! 

می دونید منظورم چیه؟ 

دوستی یه رابطه ی کاملاْ دو طرفه است. هرچی بیشتر تلاش کنی٬ تکامل زودتری خواهی داشت. اما تو این مسیر باید خوب چشمامونو باز کنیم و نشونه ها رو ببینیم تا از مسیر منحرف نشیم. 

 

پی نوشت: 

حتماْ حتماْ حتماْ دوست هومن رو دعا کنید! بعد سینا٬ نوبت دوست هومنه. امیدوارم خدا لباس عافیت به تن همه‌ی مریضا بپوشونه.  

 

تا آپدیت بعدی... 

یا حق

خود سانسوری

سلام! 

کاش می تونستم نوشته های مربوط به شما رو هم حذف کنم. اما دلم به حال خواننده هامون سوخت که واسه دیدن صفا و صمیمیت گروه مون و با خنده روی لب به این وبلاگ میان! 

یادمه روز اولی که با ذوق و شوق این وبلاگو درست کردم و خبرش رو بهتون دادم که بچه ها اسم وبلاگ اینه و ایمیل هاتون رو بدید تا شما رو عضو کنم تا بتونید بنویسید، واسه دادن ایمیل هاتون سر و دست می شکستید و احیاناً اگر کسی دعوتنامه دستش نرسیده بود، خودش رو می کشت. 

حالا واسه اینکه صفا و صمیمیتون سر جاش بمونه و همه هم راضی باشن، متاسفم که باید این کار رو بکنم... 

همه اتون رو دوست دارم.  

مراقب خودتون باشید.

طاها و تولد

سلام ...

سلام به همه آدمای سبز.

سلام به همه آدمی سبز دیروز.

سلام به همه آدمای سبز امروز.


نمیدونم چی بنویسم!!!

دستم به نوشتن نمیره!!!

دلم میگه تبریک بگو اما مغزم عرض تسلیت داره!!!

پس اول تسلیت میگم!!!

مرگ رنگ و بهتون تسلیت میگم!!!

آهان!!!

مرگ رنگ سبز و بهتون تسلیت میگم!!!

حالا تبریک میگم!!!!
۲ روز وایسادم دیدم کسی نگفت فهمیدم تسلیت بگم!!!

حالا میگم!!!!

تبریک رو میگم!!!

انجمن سبز تولدت مبارک!!!!

به همه سبزها تبریک میگم!!!

به مونا و محمد تبریک میگم هم تولد و هم شروع کار تئاتر مونا رو(خود محمد گفت کار مونا است)

به سارا و اکرم و فهیمه تبریک میگم(چون هم خونن با هم تبریک میگم)(مگه نگفتم بهش کمتر رو بده!!!{هنوز طنین این جمله تو گوشمه}اونم از دهن چه کسی گفته شد.آهاااااااااااااااااااااااااااااای ملت من میشنوم حرفاتون و به خداااااااااااااااااااا.آروم تر بگید تا بیدار نشم(الکی گناه فهیمه رو نشوریییید به خدا اون نگفته این حرفارو.باز دمش گرم هرچی بود و تو رو خودم گفت نه پا تلفن به دیگریییییییییییییییییییی!!!!!!!

به خودم و فرشید ومیثم و سجاد هم تبریک میگم(یاشار و نگفتم چون نه عضو بود نه تاحالا کمک کرده بود)

به مدیا و صائب تبریک میگم تولد و عروسیشونو!!!

به بهداد و شیوا تبریک میگم تولد انجمن !!

به یلدا تبریک میگم تنها تنها هم تبریک میگم چون با هممون فرق داره هنوز سبزه سبزه سبزه!!!هنوز همه همون اسم کوچیکمون  تو دلشه!!!!

به مسعو تبریک میگم( دادا کنکور قبولیااااا)

به احمد تبریک میگم(دووووووووووووووووووووووووووووووووووووووست دارم)

الهم هم تبریک هم کمتر بگووو خواهرم(خودتون میدونید که)

حالا همهی اون جمله هارو بخونید این بار جا تبریک کلمه تسلیت بخونید!!!!!


راستی من همونم!!!!!

همون که از خونه تا مریضخونه رو تو بارون دوید!!!

همون که خون صورتت رو با آستیناش پاک کرد!!!

همون که باصدای خندها گریید!!!

همون که تا صبح و سحر به جای تو .....

بگذریم!!!!!!!!!!!!!

سال نو مبارک

سلام. واسه خودم هم جالبه که بعد از مدتها تمایل واسه نوشتن پیدا کردم. خوشحالم که هنوز وبلاگ برقراره. که البته فکر کنم باید بیش از همه از یلدا و اجادسای عزیز تشکر کرد. بهر حال بچه ها عید همگی مبارک.یلدای عزیز مرسی من هم امیدوارم تو هم خوشبخت بشی و به تمام ارزوهات برسی.

سال نو مبارک

سلام

سال نو مبارک

اول میخوام یه تبریک ویژه به زوجهای گروهمون بگم.

مدیا و صائب عزیز

امیدوارم سال خوبی داشته باشید و به تموم آرزوهای بلند و کوتاه خود برسید و اینکه میدونم هر دوی شما فعال و کاری و سخت کوش هستید و هر چیزی که میخواهید میتونید بدست بیارید.

(حالا اینکه ازشون دلخورم به خاطر اینکه بهم نگفتن، بماند)

فرشته و جواد

میدونم که عضو گروه و یا بهتر بگم دانشجو نیستید، اما به خاطر دوستی نزدیک من و یا بهتر بگم زندگی که من باهاتون کردم و روزهای تلخ و شیرینی که با هم گذروندیم.... آرزو میکنم به کعبه ی آرزوهای خودتون برسید.

سارا و فرشید

برای شما هم آرزوی سلامت، سعادت، سرسبزی و سرور دارم. آرزو میکنم خداوند هر چه که صلاح میدونه براتون در پیش بگیره.

گنجشکک من

فهیمه جون، دلم برات تنگ شده . میدونم که تلاش میکنی و حتما اگه بخوای کارشناسی قبول میشی و بازم عروسک کوچولوی من میشی. دیگه غصه هم نمیخوری، بیتاب هم نمیشی.. دنیا دو روزه، یه روز جمعه ست و یه روز دیگه هم تعطیل اعلام میشه. پس بیا شاد باشیم. حیف چهره ی قشنگت نیست که درهم باشه و یا آشفته باشی.

مونا

عزیز دلم، امیدوارم بدونی که برای چی عمر میکنی، بدونی با فرار هیچی درست نمیشه، یه سال نو شده و چشم ها را باید شست... جور دیگر باید دید.

الهام

ارزو میکنم بهتر بشی همه جوره ها!! و بازم با هم بخندیدم به همه چیز...

اکرم

عزیزم، بهترین آرزوها رو برات دارم و از خدا میخوام که آرامش، آسایش و خوشبختی بهت اعطا کنه.

یاشار

سالی بهتر از پارسال داشته باشی

میثم

خودت و همه خونوادت در سلامتی به سر ببری

بهنام

خودت میدونی که چقدر دوستت دارم.! پس آرزو میکنم به آرزوهات برسی  و هیچوقت ناراحتیت رو نبینم.

سجاد

تلاشت برای کارشناسی قابل ستایشه و حتما که قبول میشی. تو هم چشماتو بشور

آدم رباتی

تا حالا فکرشو کردی که اگه یه آدم داشتی که ربات بود و می تونستی هر کاری!!! باهاش بکنی چیکار باهاش می کردی؟ 

می دونم دلت می خواست خیلی کارا بکنی. 

تنبلا میگن هر کاری که می خواستیم انجام بدیم و حال نداشتیم می دادیم واسه مون انجام می داد. اما خوب یه لحظه فکر نمی کنن که بازم مجبورن خیلی کارا رو خودشون انجام بدن. حتی اگه حال نداشتن. مثل گلاب به روتون دستشویی رفتن! 

زرنگا میگن کارهایی که سخت بود می دادیم انجام بده. بازم مجبورن خیلی کارا رو خودشون انجام بدن. مثل تصمیم گرفتن تو لحظه های حساس. 

اما حرف من چیز دیگه ایه. درسته که سخته واسه اتون فکر کنین با ربات یه کار احساسی کنین. آخه خب هیچ احساسی نداره که جوابگوتون باشه. اما فکر کنین این ربات می تونه عین کارای شما رو تقلید کنه. اونوقت می تونستین تمام کارای احساسی رو باهاش انجام بدین. 

فکر کنین که چقدر خوب میشد اگه یه ربات داشتید که بتونید بغلش کنید. اونوقت اونم شما رو بغل می کرد. 

یا هر وقت دلتون تنگ شد نوازشش کنید. اونوقت اونم شما رو نوازش می کرد. 

یا هر وقت از همه چیز دلتون گرفت و فکر کردید که جای یه لحظه خوشحالی تو وجودتون کمه اونو ببوسید و اونم دقیقاْ شما رو با همون حرکات می بوسید. 

قشنگ نیست؟! 

مزیتش به این بود که هیچوقت نمی گفت تو به من بد کردی و تنهام گذاشتی. 

هیچوقت نمی گفت چرا وقتی بهت اینهمه محبت کردم تو جواب محبت هام رو ندادی. 

هیچوقت نمی گفت وقتی بغلم می کنی خیلی بی احساسی. 

تازه همیشه هم مطمئن می شدید که شما رو فقط به خاطر خودتون می خواد و هیچوقت پاش رو از حد خودش فراتر نمی ذاره. 

چون اون همون کارایی رو می کنه که شما می کنید... 

من نمی دونم چرا محمد دنبال مادر خرگوشه می گرده یا چرا صائب هنوز آشتی نکرده یا چرا اجادسا دیگه به وبلاگ نمیاد. 

فقط می دونم که دلم آدم رباتی می خواد.

یادت باشه این قصه رو دیگه واسه کسی نگی

سلللللللللللللاااااااااااااااااااام 

نه دیگه تا این حد! 

دیدم کسی سر نمی زنه گفتم واسه اینکه از رو ببرمتون منی که سالی یه بار میومدم تند تند بیام بلکه از رو برین!! 

نه آقا از رو نرین! 

اصلاْ بی خیال 

خوبین؟ 

منم خوبم. 

خیلی خوبم. 

خیلی خیلی خوبم.

خیلی خیلی خیلی خوبم .

خیلی خیلی خیلی خیلی خوبم. 

برنامه ای بنویسید که عبارت بالا را در خروجی چاپ کند!!! 

شیشه 

مرد داشت شیشه عینکش را با گوشه پلیور مندرسش پاک می کرد. زن داشت از پنجره بخار زده پذیرایی به بیرون نگاه می کرد. مرد گفت: خسته شدم از بس این شیشه رو پاک کردم. 

زن در حالی که با انگشت سبابه اش خطی روی شیشه پنجره می کشید گفت: اینجوری قشنگ تره. فقط چیزایی که دوست داری رو می بینی. 

 ایلیا بی نیاز    

اون بچه خرگوشه بود که دنبال مامانش می گشت هیچی خواستم بگم هنوز مامانشو پیدا نکرده. اگر از مامانش خبر دارین باهام یه تماس بگیرین.

من اومدم باز

سلام. 

بالاخره منم بعد از نود و بوقی اومدم. راستی از بقیه هیچ خبری نیست. معلومه کجا هستین؟ نباید بیاین یه سری بزنین و یه چیزی بنویسین که دل اونایی که میان به این وبلاگ خوش باشه که شما میاین و وبلاگ خالی نیست؟! 

اجادسا که رفت، دیگه کسی وبلاگو تندتند آپ نمی کنه. محمدم که به قول خودش سالی یه بار میاد و یه چیز «گولاخ» می نویسه و میره. صائبم که از وقتی رفته تعطیل شده. خودمم که.... 

ای روزگار.... 

بسوزی که اینقدر همه رو از چیزایی که دوست دارن دور می کنی. 

یه کم فرصت بده 

یه کم رحم داشته باش 

فقط به اندازه ی یه ثانیه وقت بده تا به چیزایی که بهشون عشق می ورزیم فکر کنیم 

از تو که چیزی کم نمیشه. تو اینهمه آدم داری که بخوای سر به سرشون بذاری 

مگه ازت چی کم میشه اگر به هر کدوم فقط یه ثانیه فرصت بدی تا به چیزایی که دوست دارن فکر کنن؟! 

 

کی با یه جمله مثل من می تونه آرومت کنه 

تو لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه...... 

 

تا آپدیت بعدی 

یا حق

محمد همه ی چیزایی رو که بهشون افتخار می کرد از دست داده!!!

سلام 

 

بعد از نود و بوقی بالاخره بازم برگشتم که بگم:  

سلام!!! 

دلم واسه خودم تنگ شده . واسه شما هام آره. ولی خب دیگه چه کنیم.  

 خیلی نا امیدم. خستم. تنهام. به قول شماها گشنم!!  ولی خب حس بی خودی دارم. دلم یه چیز خوب می خواد. من مداد تراش می خوام!!!  

آقا اجازه ؟ 

بله! 

آقا بهنام پاک کن ما رو برداشته نمیده؟!!  

    

    ماها دوستیم نه؟! آره دوستیم.

یکی بود که خیلی تنها بود . یه بچه خرگوش که مامانشش گم کرده بود! خواستم بگم مامانش هنوز پیدا نشده. هر کی خبری از مامانش داره بهم یه زنگی بزنه.  

  

 و اما خودم. مدت هاست که خبری از خودم ندارم. فکر کنم گم شده باشم.  

ولی پیدا میشم.  دارم پیدا میشم!!!! دارم پیدا میشم!!!!!!! 

 ایکاش اون بابا بفهمه که باید پیدام کنه. اگه نفهمید چی؟ گه نخواست بفهمه چی؟ 

 بی خیال ! سجاد ! بابات چطوره!!!  

 فهیمه خوبییییییییییییییییییی؟!!!!!!! 

  

                                     WANTED   

یکی من و بگیره هههههههههههههههههههههه.....

تبریک ها

سلام! 

اومدم که تبریک بگم برای تولدها! 

فهیمه 

یه آرزو برای یه دوست: امیدوارم بتونی انتقالیت رو بگیری و درست رو زودتر تموم کنی و پات هم خوب بشه (این شد سه تا آرزو! پارتی بازی کردم؟!! به قول محمد میشه 100 تومن!!!) 

یلدا  

یه آرزو برای یه دوست: امیدوارم آدم بشی! منظورم رو بد برداشت نکنی ها! منظورم اینه که امیدوارم از فرشته بودن دست بکشی و یک کم آدم بشی! یه نگاهی به اطرافت بنداز! دست از اینهمه آه و ناله بردار و بدون که خدایی هم هست! حالا تو خواهی پندم بگیر و خواهی ککت هم نگزه!

بهنام 

مبارک مبارک تولدت مبارک..... امیدوارم بزرگ بشی تا درد بزرگا رو بچشی! (یه آرزو بسته واست، آخه آرزوی سنگینی بود!!!) 

محمد 

و اما تو! تولدت مبارک! امیدوارم صبورتر از چیزی بشی که هستی! (همین آرزو از سرتم زیاده! البته چون از کاسه های داغ تر از آش می ترسم لازمه که توضیح بدم من با محمد هر جور که دلم بخواد حرف می زنم. کسی اعتراض داره؟؟!!!!

 

همگی موفق باشید و تا آپدیت بعدی.... 

یا حق