سلام به اراذل!
من خدا را دیدم
و سلامت برساندم آن دم
که جوابم داد با خنده ی گل
من خدا را دیدم
و بگفتم تنها، خسته و دلگیرم
و بگفتم شادان: من تو را در راهم.
من ندیدم او را!
چشم من باز نبود
قلبم نیز چنین!
کس ندانست چرا چشم زمان بارانی ست
کس ندانست چرا ثانیه ها رفتنی اند
کس ندانست چرا باغچه ی نو مبارک دارد
کس ندانست چرا سهراب هم،
اندر آن دفتر خوشرنگ سپید
در میان خط های قرمز
ردپا جا گذاشت!
کس ندانست چرا
نوش رنجش مست گرداند کسی
و کسی نتواند
که بداند چه زمان،
روزگار غریبیست
هر زمان دردی راست
هر زمان عشقی راست
هر کسی سازی راست
هر کسی رازی راست
و کس ندانست
که چرا اصلاً چیست
همین الان اومد..... داغ داغ داغ.... عینک بزن چشمت نسوزه آقا!
نوش جون!
بزن مطرب که امشب دلبرم مستانه میرقصد
بت افسونگرم لب بر لب پیمانه میرقصد
بده ساقی شرابی آتشین امشب خرابم کن
که یار امشب به سودای دل بیگانه میرقصد
این دو بیتی هم اثر برادرمه! گفتم که ما خانوادگی هنرمندیم. خودش میگه کلهام داغ کرده، به دل نگیرید.
به سلامتی.........
چند کلمه حرف حساب از داداشم
اگر ببینی کسی که دوسش داری، داره با بهترین دوستت عروسی میکنه، اونم نمی دونه که تو چه احساسی نسبت بهش داری، چه احساسی بهت دست میده؟ می تونی توی عروسیش این دو بیتو بهش بگی؟ چه احساسی بهت دست میده؟ اصلاً جرأت می کنی اینو بگی یا اینکه تو یه کاغذ می نویسی و میدی بهش؟ یا اینکه اصلاً نمی گی؟
چند کلمه حرف حساب از خودم
چوب تو بیب اونی که جواب داداشمو نده!
سجاد
برات دعوتنامه فرستادم. ایمیلت رو چک کن
فهیمه
برای تو هم دعوتنامه فرستادم. تو هم ایمیلت رو چک کن
تا آپدیت بعدی...
یا حق
دعوت نامه چی شد
سلام سینا؛و داداشه سینا
جوابه من:
اگه واقعا دوسش داشتم ناراحتی رو تنهایی تحمل میکردمو شادیه اونو خراب نمی کردم...
همین.....!