اراذل سبز سبز

ما هستیم... سبزتر از همیشه... می خواهیم... پس می مونیم

اراذل سبز سبز

ما هستیم... سبزتر از همیشه... می خواهیم... پس می مونیم

یادت باشه این قصه رو دیگه واسه کسی نگی

سلللللللللللللاااااااااااااااااااام 

نه دیگه تا این حد! 

دیدم کسی سر نمی زنه گفتم واسه اینکه از رو ببرمتون منی که سالی یه بار میومدم تند تند بیام بلکه از رو برین!! 

نه آقا از رو نرین! 

اصلاْ بی خیال 

خوبین؟ 

منم خوبم. 

خیلی خوبم. 

خیلی خیلی خوبم.

خیلی خیلی خیلی خوبم .

خیلی خیلی خیلی خیلی خوبم. 

برنامه ای بنویسید که عبارت بالا را در خروجی چاپ کند!!! 

شیشه 

مرد داشت شیشه عینکش را با گوشه پلیور مندرسش پاک می کرد. زن داشت از پنجره بخار زده پذیرایی به بیرون نگاه می کرد. مرد گفت: خسته شدم از بس این شیشه رو پاک کردم. 

زن در حالی که با انگشت سبابه اش خطی روی شیشه پنجره می کشید گفت: اینجوری قشنگ تره. فقط چیزایی که دوست داری رو می بینی. 

 ایلیا بی نیاز    

اون بچه خرگوشه بود که دنبال مامانش می گشت هیچی خواستم بگم هنوز مامانشو پیدا نکرده. اگر از مامانش خبر دارین باهام یه تماس بگیرین.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد