اراذل سبز سبز

ما هستیم... سبزتر از همیشه... می خواهیم... پس می مونیم

اراذل سبز سبز

ما هستیم... سبزتر از همیشه... می خواهیم... پس می مونیم

حضور دوباره

سلام به جمع

قبل از هر چیز یه عکس می ذارم تا کف کنید.

حالتون چطوره؟ اومدم سر بزنم و بعد از مدتها که ADSL قطع شده، چیزی نوشته باشم. دارم اول شهریور میرم چالوس تا برای ترم جدید درخواست مرخصی تحصیلی بدم.

خوشحالم که حال همه اتون خوبه.

نمی دونم دفعه ی بعدی که بتونم بنویسم کی باشه.

فقط خواستم بگم به یادتون هستم و دلم براتون تنگ میشه.

خیلی زیاد.

تا  آپدیت بعدی...

یا حق!

 

طاها و خدایش

عجب صبری خدا دارد،اگر من جای او
بودم"همان یک لحضه ی اول که اول ظلم را میدیدم از
مخلوق بی وجدان، جهان را با همان زیبایی
و زشتی به روی یکدیگر ویرانه میکردم.

***
"عجب صبری خدا دارد،اگر من جای او بودم"که
در همسایه ی صد ها گرسنه،چند بزمی گرم
عیش و نوش میدیدم،نخستین نعره ی مستانه را
خاموش آن دم بر لب پیمتنه میکردم.

***
"عجب صبری خدا دارد،اگر من جای او بودم"که
می دیدم یکی عریان و لرزان،دیگری پوشیده
از صد جامه ی رنگین، زمین و آسمان را
واژگون ،مستانه میکردم.

***
"عجب صبری خدا دارد،اگر من جای او بودم"نه
طاعت می پذیرفتم ، نه گوش ازبهر
استغفار،این بیدادگر ها تیز کرده پاره پاره در کف
زاهد نمایان سبحه ی سجاده میکردم.

***
"عجب صبری خدا دارد،اگر من جای او
بودم"برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گردِ بی
سامان هزاران لیلی ناز آفرین را کو به
کو،آواره و دیوانه میکردم.

***
"عجب صبری خدا دارد،اگر من جای او
بودم"به گرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان،سراپای
وجود بی وفا معشوق را،پروانه میکردم.

***
"عجب صبری خدا دارد،اگر من جای او
بودم"به عرش کبریایی با همه صبر خدایی،تا که
میدیدم عزیز نا به جایی،ناز بر یک ناروا
گردیده خواری می فروشد،گردش این چرخ وارونه
بی صبرانه میکردم.

***
"عجب صبری خدا دارد،اگر من جای او بودم"که
می دیدم مشوش عارف و عامی ز برق فتنه ی
این علم عالم سوزمردم کُش ،به جز اندیشه ی
عشق و وفا معدوم هر فکری در این دنیای پر
افسانه میکردم.

***
"عجب صبری خدا دارد،چرا من جای او باشم؟
"همان بهتر که او جای خود بنشسته و تاب
تماشای تمام زشت کار های این مخلوق را دارد.

***
وگرنه من به جای اوچو بودم،یکنفس کی
عادلانه سازشی با باهل وفرزانه می کردم ؟ عجب
صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد.
((رحیم معینی کرمانشاهی ))

دوستت می دارم...

دوستت می دارم

با همه زشتی هام

با همه دربه دریم

در تمام لحظات

خوب می دانم من

که برایم دیگر راهی نیست

خوب می دانم من

که همه خاطره ها خاطره اند.

بی خیال آقا . یکی نیست بگه آخه ...

سلامممممممممممم

می دونم که حتماْ خوبین.نمی دونم چمه. لحظه هام بوی سگ مرده میدن.چه بارون قشنگی میاد. نمی دونم دوباره کی داره گریه میکنه؟

هر کی هستی بسه. بخند. لبخند گل زیباستا!

خیلی وقته چیزی براتون ننوشتم. خب نشد. یا نذاشتن که بشه.

سکوت

            سکوت

                          و باز هم سکوت

                       تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی

                             همت کن

                               و بگو ماهی ها

                                  حوضشان بی آب است

دلتنگی طاها

آخ که دلم گرفته از خیلیا!!!!!

نمیدونم چرا؟؟؟؟

تو میدونی؟؟؟؟

اصلا نمی فهمم چرا دیگه هیچی مث قبل نیست!!!

منظورم از گذشته های خیلی دور نیستاااا!!!

بازم مثال؟؟؟؟

باشه میزنم!!!

نگا کن 4 ماه پیش که واسه عید اومدم خونه هی نگران بودم نکنه ساعت تند تند راه بره و من مجبور باشم برگردم شمال!!!اما حالا هی به همون ساعت تو اتاق که داره مثل آدم میچرخه هی گیر میدم که چرا آروم میچرخی؟؟؟

نه اینکه دلم از تو خونه بودن گرفته باشه هاااا!!!!اصلا!!!!

کی از راحتی و تو خونه پیش بابا مامان بودن بدش میاد؟؟؟

فقط دلم تنگههه!!!

همین!!!!

حتی امروزم مثل بقیه مبعث ها نبود!!!!

بوی عید نمیداد!!!

مثل هر سال منتظر نبودم تلوزیون محمد رسول الله بده منم میخ شم پاش!!(راستی داد؟؟؟)

حتی کسی تو خونه هم بهم تبریک نگفت!!!!

فقط چند تا اس ام اس بود .

همین!!!

عید به این باحالی مثل بقیه روزا گذشت!!!!(آهان ***عیدتون مبارک***)!!!

تا حالا فکر کردی اگر من رو به من بفروشی چند من بهت انسانیت میدن؟؟؟

اینم 1 سوال که امروز به فکرم رسید.

اگه جوابشو فهمیدی بهم بگو!!!

خنده هم یادت نره!!!

مبعث مبارک...

کاش در دهکده عشق فراوانی بود

توی بازار صداقت کمی ارزانی بود

مبعث پیامبره نور و دوستی بر همه مبارک !

سلام ...سلام به درس خونا سلام به مشروطا سلام به شارژ دارا سلام به گداها سلام به صادقا سلام به ذروغگوا سلام به رفقا سلام به تک پرا سلام به همه نه فقط بعذیا(اصلا معلوم نبود نوشته دزدی بود)

آقا میدونم خوبید !

خوش که میگذره معلومه که میگذره آخه هیچکس حاله مارو نمی پرسه !!

 سجاد میگه که قرار بوده هر هفته بریم کوه ولی از کسی خبری نشده.

من هنوز دارم تو خیابونا جون میدم جاتون خالی نباشه!

 بعضیا خیلی وقته نمی نویسن دست بجونبونن

میدونم منتظرین بازم جمله آموزنده براتون بنویسم ولی ایندفه نمی نویسم تا قدره شو بدونین!

ما فعلا بریم.....تا بعد!

دوست داشتن طاها

وقتی تیغ قلم رو به دست دادم و بر پیکر نحیف کاغذم خون جوهر رو جاری کردم هیچ هدفی بجز نوشتن عاشقانه برای تو نداشتم.

برای باور حرفم قسم نمی خورم !!

چون بهم ثابت شده که قسم اثباتی برای دروغهاست و من دروغ نمیگم!!!!!!

نه دروغ نمیگم که دروغ نمیگم !!!

اما از عشق دروغ نمیگم !!!!

میدونی چرا؟؟؟؟

آخه دروغ تو عشق بوی خون میده!!!

*همین بویی که الان این نوشته میده*

اصلآ نمیشه گفت!!!!!

اما من الان بهت یه دروغ گنده میگم!!!!!!

به همون اندازه گنده گی که دوست دارم!!!!

قد یه بطری بوی گندم!!!!

قد یه خوشه شراب!!!!

اندازه خنده به قصه های ملا نصرالدین که ننه میگفت!!!

 نه بیشتر!!!

شایدم قد کیف کردنم وقتی مامان بزرگ نمیتونه به دادشم بگه بهداد جاش میگه بهزاد!!!

شایدم به اندازه گریه خوشحالیم واسه کادو گرفتن یه خودکار که داداش بهراد روز تولد 4 سال پیشم واسم گرفت!!!!

بگم؟؟؟؟

باشه میگم:                    

                                         ((((دیونه من اصلآ دوست ندارم!!!!))))